➷┊✧



سلام((: ببینید کی اینجاست! منو یادتون میاد؟ اگه نمیاد اشکال نداره، مهم اینه که من تک تکتونو یادمه^^ راستش فکرشم نمیکردم بخوام دوباره توی وبلاگم چیزی بنویسم، توی این مدت انقد احساسات و اتفاقات جدید تجربه کردم که حتی ته فکرم به وبم نمیوفتاد، اما امروز انگار بیان منو با تموم وجودش صدا میکرد: "پارسال اینموقع یادته اومدی و اینجا یدونه وبلاگ ساختی؟ نکنه منو یادت رفته و تنهام گذاشتی؟ پارسال توی همین شب توی دفترت ننوشتی که قول میدی سال دیگه اینموقعم اینجا باشی؟ به همین زودی زدی زیرش؟ واقعا نمیخوای چهارمین سال متوالی عید نیای اینجا؟ خیلی بی معرفتی" و من نمیدونم چجوری یادم اومد، ولی احساسات نایاب همیشه به طور غریزی توی ذهنت جاشونو باز میکنن میدونین که چی میگم؟ من هنوزم تک تک احساسات و خوشحالی الانمو مدیون اینجا و این بچه هام، قشنگترین روزای نوجوونیمو، چرا باید  فراموشش کنم؟ در هرحال هرجوری که فکر میکنم این چهار سال و خورده ای که اینجا بودم به معنی واقعی، نه به طور کلیشه وار، مثل یه موج زودگذر ماندگار دریا گذشت، جوری که نفهمیدم، چی شد که انقد زود بزرگ شدم؟ چیشد که انقدر زود تغییر کردم؟ چرا اتفاقای بزرگ بچگیمو یادم رفته، ولی این کوچولو ها هنوز توی قلبمن؟ ولی هرچی بود، ازش راضی و خوشحالم.

همه مون میدونیم امسال چه سالی بود، لازم نیست راجبش صحبت کنم، راجب تموم سختیا و بدیاش، ولی هرچی که بود، گذشت، گذشت و مارو قوی تر کرد، گذشت و مارو بهتر و بهتر کرد، با خستگیاش گذشت، با درد هاش، با گریه هاش، با از دست دادناش، ولی با بدست آوردناش؟ آره شاید به چشم نیاد، ولی یدور توی ذهنتون مرور کنید، ببینید امسال چه چیزایی به دست آوردید؟ چه چیزای جدیدی تجربه کردید؟ چقدر از سال قبل بهتر و پخته تر شدید؟ به شخصه من توی سال 99 چیزایی بدست آوردم که شاید هیچوقت بدست نمی اوردم! و این چیزایی که جلوی راهم قرار گرفت، بینهایت برام ارزشمندن، یکیش همین بی تی اس ((: آره این قولِ من بود من پارسال توی پست سال جدید یه سری قول دادم، که چه خوب و چه بد به تک تکشون عمل کردم! من آرمی شدن رو به زور دوستام توی پست سال نو نوشته بودم، ولی در نهایت، خودم، با تمومِ عشقی که داشتم به قولم عمل کردم و تا الان هیچوقت از یه تصمیم توی زندگیم خوشحال نبودم!

نمیدونم مضمون این پست چی بود و خیلی چیزای دیگه ام دارم که دلم میخواد بگمشون، ولی قدرتشو ندارم، بهرحال من توی نوشتن و توصیف احساساتم اونقدری که باید قدرتمند نیستم، ولی تلاشمو کردم:) امسال هرچقد که کمرنگ بودم، ولی مهم اینه که بودم و بازم هستم، با تموم بدیام، با تموم نقطه ضعفام، ناراحتی و خوشحالیام، گریه کردن و خندیدنام، با وجود تک تک روزایی که از عمق وجودم نا امید بودم، الان، اینجا، دوباره هستم و قراره یه سال درست مثل سالهای قبل و متقابلا خیلی متفاوت تر از سالای قبلو، بازم کنارتون شروع کنم(: خیلی خیلی دوستون دارم، بهارتون پیش پیش مبارک^^

پ ن: همه ی پست هاتونو خوندم توی این مدت، ولی کامنت نزاشتم، واقعا ازتون معذرت میخوام

پ ن 2: میدونم ممکنه حتی خیلیاتون ندونین من کی ام اصن ولی عیب نداره D:

پ ن 3: خیلی دلم میخواد 9 لبخند 99 رو بنویسم، شاید فردا نوشتمش.

پ ن 4: میام وباتون بزودی:))


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سفردون معماری و طراحی داخلی وبلاگ آموزشی شخصی آگهی ساز عصر نوین فایل الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم نرم افزار و نکات کاربردی ردیاب و طلایاب و فلزیاب گراویتاتور | GRAVITATOR سم آباد(روستایی در بیان) دبستان فردوسی